عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 11 فروردين 1391
بازدید : 464
نویسنده :

روزي حضرت سليمان مورچه اي را در پاي کوهي ديد که مشغول جابجا کردن خاک هاي
پايين کوه بود. از او پرسيد: چرا اين همه سختي را متحمل مي شوي؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر اين کوه را جابجا کني به وصال من خواهي رسيد
و من به عشق وصال او مي خواهم اين کوه را جابجا کنم. حضرت سليمان فرمود: تو
اگر عمر نوح هم داشته باشي نمي تواني اين کار را انجام بدهي.
مورچه گفت: تمام سعي ام را مي کنم... حضرت سليمان که بسيار از همت و پشت کار
مورچه خوشش آمده بود براي او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدايي را شکر مي گويم که در راه عشق، پيامبري را به خدمت موري در مي آ ورد...
تمام سعي مان را بکنيم، پيامبري هميشه در همين نزديکي ست...



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
تاریخ : جمعه 11 فروردين 1391
بازدید : 348
نویسنده :
 
 
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت:

بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد...

 بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت:

آری من مسلمانم...

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت:با من بیا

پیرمردبه دنبال جوان به راه افتاد و با هم چندقدمی از مسجد دور شدند

جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت:که می خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد

پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت: به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد...

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید:

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند،پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت:

چرا نگاه می کنید؟!
به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود...!

تاریخ : جمعه 11 فروردين 1391
بازدید : 428
نویسنده :

نـمـــایـش احـــســــاس

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/37/01.jpg

چه رسم جالبی است،

محبتت را میگذارند پای احتیاجت،

صداقتت را میگذارند پای سادگیت،

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،

... ... و وفاداریت را پای بی کسیت،

و آنقدر تکرار میکنند که خودت

باورت میشود که تن هایی و بیکس و محتاج....!!!



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
تاریخ : دو شنبه 7 فروردين 1391
بازدید : 528
نویسنده : عباس يالقيز
فرهنگ ايراني (جوابيه)
دوست خوبم آقاي صادقي چند روز پيش مقاله‌ای تحت عنوان فرهنگ ايراني در وبلاگ نوشته‌اند كه انتقادهاي فراواني بر آن وارد بود. ايشان در آن مقاله فرهنگ ايران باستان را تا عرش بالا برده و فرهنگ اسلامي را با منصوب نمودن به فرهنگ عربي به باد انتقاد گرفتند. پس بر خود لازم ديدم كه نكاتي را گوشزد كنم. در ابتدا بايد به اوضاع و شرايط ايران باستان بپردازم؛ برخلاف مبالغه‌هایی كه آريايي گران بيان می‌دارند، نظام حاكم بر ايران در دوران هخامنشي و ساساني نه تنها بر اساس عدالت نبوده بلكه پر از تبعيض و ظلم و تاريكي بوده است.نظام طبقاتي به هيچ كس اجازه‌ی بالا آمدن از طبقه خاص خود را نمی‌داد؛ يك كشاورز زاده حتماً بايد كشاورز می‌شد و يك درودگر هميشه درودگر باقي می‌ماند.نظام حاكم حتي اجازه‌ی تحصيل علم را نيز به آنان نمی‌داد چون تحصيل علم امتيازي بود كه تنها به اشراف تعلق داشت.من نمی‌دانم آييني كه حضرت زرتشت در ابتدا آورده بود چگونه ديني بود، اما آنچه در زمان هخامنشيان و ساسانيان به آن عمل می‌شد چنان پليد شده بود...


:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
تاریخ : یک شنبه 6 فروردين 1391
بازدید : 423
نویسنده :

متن امروزم را بخاطر این ایین باستانی ایران زمین به سعی در فرهنگ شناسی اختصاص میدهم. زيرا معتقدم بازيافت حوادث و تجربيات تاريخ مسير صحيح حركت بسمت اينده است.تاریخ این مظلومی که در این روزگار ما محکوم است به سکوت از قدرت حاکمان و فرهنگ غنی مردم ایران به خود می بالد.تا انجا که وقتی از کوروش کبیر اسمی می اورد در مقابل تاریخ ملت های دیگر  سری به نشانه غرور بالا می برد و به وجود خود می نازد.پس وقتی که تاریخ اینگونه بر ما مفتخر میشود چرا ما خود از این فرهنگ و سرگذشت مغرورانه به خویش ننازیم؟؟



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
تاریخ : شنبه 5 فروردين 1391
بازدید : 495
نویسنده : عباس يالقيز

برترین ها: روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.


در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!

پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟

پسر پاسخ داد: بله پدر!

و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟

پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آن ها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آن ها بی انتهاست!

با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود.

 پسر بچه اضافه کرد: متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
:: برچسب‌ها: فقر , ثروت ,
تاریخ : شنبه 5 فروردين 1391
بازدید : 490
نویسنده : عباس يالقيز

روزنه آنلاین: لاینل واترمن، داستان آهنگری را می گوید که پس از گذراندن جوانی پر شر و شور تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، چیزی درست به نظر نمی آمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد.
یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود، از وضعیت دشوارش مطلع شد. گفت: "واقعاً عجیب است، درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خداترسی شوی، زندگیت بد تر شده. نمی خواهم ایمانت را ضعیف کنم، اما با وجود تمام تلاش هایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده".
آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بود و نفهمیده بود چه بر سر زندگی اش آمده. اما نمی خواست دوستش را بی پاسخ بگذارد، شروع کرد به حرف زدن، و سرانجام پاسخی را که می خواست یافت.

 این پاسخ آهنگر بود: "در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند و باید از آن شمشیری بسازم. می دانی چطور این کار را می کنم؟ اول تکه فولاد را به اندازه جهنم حرارت می دهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر می دارم و پشت سر هم به آن ضربه می زنم، تا اینکه فولاد، شکلی را بگیرد که می خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می کند و رنج می برد. باید این کار را آنقدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست یابم. یک بار کافی نیست."


آهنگر مدتی سکوت کرد، سیگاری روشن کرد و ادامه داد: "گاهی فولادی که به دستم می رسد، نمی تواند تاب این عمل را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد، تمامش را ترک می اندازد. می دانم از این فولاد هرگز تیغه شمشیر مناسبی در نخواهد آمد."

باز مکث کرد و بعد ادامه داد: "می دانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو می برد. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده پذیرفته ام و گاهی به شدت احساس سرما می کنم انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می برد. اما تنها چیزی که می خواهم این است:

خدای من!
از کارت دست نکش تا شکلی را که تو می خواهی، به خود بگیرم.
با هر روشی که می پسندی، ادامه بده.
هر مدت که لازم است، ادامه بده،
اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن."



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
:: برچسب‌ها: توبه , مرد , آهنگر ,
تاریخ : یک شنبه 28 اسفند 1390
بازدید : 416
نویسنده : عباس يالقيز

ديشب با اينكه چند روزي بيشتر به بهار نمانده بود اما يك شب زمستاني تمام عيار بود. از پنجره به بيرون نگاه انداختم، دانه‌های برف چنان زير نور تير چراغ برق به هم می‌پیچید كه احساس می‌کردم اين زمستان تا ابد ادامه پيدا خواهد كرد. تماشاي برف و كولاك شديد بيرون پنجره حال و هواي عيد را از سرم می‌زدود؛ براي همين پرده را بستم و به صفحه تلويزيون چشم دوختم؛ «مثل يك كابوس» كيفيت سريال تلويزيون هم مثل اسمش به يك كابوس می‌ماند، ديگر داشت حالم به هم می‌خورد. تلويزيون را خاموش كردم و برادرم فيلمي را كه چند روز پيش خريده بود آورد تا حداقل يك فيلم درست و حساب تماشا كنيم. داداشم می‌گفت فيلم  اورجينالش را پيدا نكرده، روي يك دي وي دي با ماژيك نوشته بود: «جدايي نادر از سيمين». كامپيوتر را روشن كرد و بساط فيلم را به راه انداخت. بازيگران فيلم آنچنان طبيعي بازي می‌کردند كه حتي بي ذوق‌ترین بيننده را نيز می‌توانستند به تحسين و هيجان وادارند. تازه داشتم می‌فهمیدم كه چگونه «اصغر فرهادي» با اين فيلم به اولين برنده‌ی اسكار در كشورمان تبديل شده است. فيلم از بي رحمي قانون و از بي عدالتي ...



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: جدايي , نادر , از , سيمين ,
تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390
بازدید : 498
نویسنده :

 

زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ... عشق یک بار است ... جدایی دشوار است ... ولی یاد تو تکرار است ... !



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
تاریخ : جمعه 19 اسفند 1390
بازدید : 438
نویسنده : عباس يالقيز

حذف افراد تازه‌وارد به سرمایه‌گذاری در امر تولید، در کنار افزایش هزینه‌ها و کاهش درآمدها برای تولیدکنندگانی که پیش از این حضور داشته‌اند،منجر به این خواهد شد که گویا قرار نیست در ایران، تولیدکننده‌ای باشد!

به گزارش خبرنگار «تابناک»، هم‌راستا شدن سود دولت و سود واردکنندگان، عاملی برای فراری دادن افراد از تولید شده است. اقدامات دولت در راستای حمایت از افرادی که می‌خواهند، در مسیر تولید سرمایه‌گذاری کنند، تنها و تنها، افزایش هزینه‌ها و تملک دارایی آنهاست، به گونه‌ای که افراد را پس از چندین سال تلاش، ناامید و پشیمان می‌کند.

از سویی، سیاست‌های دولت در قبال تولیدکنندگان موجود نیز عبارتند از: افزایش هزینه‌ها در کنار اجازه ندادن به افزایش قیمت‌ها، ندادن نقدینگی و در اختیار نگذاردن ارز دولتی برای واردات نهاده‌های مورد نیاز.

اما واقعیتی که امروز در اقتصاد ایران رقم خورده است، این که دولت می‌خواهد با حذف تولیدکنندگان، بازار را دو دستی تقدیم واردکنندگان کند؛ بنابراین، ارز‌های دولتی خود را به آنها داده و از هر گونه تلاش برای نابودی تولید دریغ نمی‌کند.

در این راستا، مصاحبه‌ای با یکی از افراد دلسوز این مملکت ...



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: تعطيلي , كارخانه , بيكاري ,
تاریخ : دو شنبه 15 اسفند 1390
بازدید : 514
نویسنده : عباس يالقيز

خورشید آن ققنوس پیر،       فرود آمده است     در پس کوه کبود،

آری هنگام غروب است و افق،       رنگ خون گرفته است.
نوای غمناک اذان در فضا جاری ست:
                                  «گویی به عزا نشسته‌اند مرثیه خوانان،    مرگ آن ققنوس خون آلود را»
بغضی عجیب زمین و زمان را فرا گرفته است.
جوانه میزند آرام آرام اکنون ،   به پای کوه‌های ابر آلود،    چراغ مردمان بالا دست؛
خدایا نمی‌دانم آن نور چشمک زن،     چراغ کلبه‌ی مرد سپور است آیا؟
«که نوید می‌دهد آنجا     به کودکان خویش، زنی نحیف!     بابای نان در دست خاک آلود را؟»
راستی آیا خواهد آمد او؟   خداوندا آن بابای خسته‌ی رنجور، .....


:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
تاریخ : دو شنبه 15 اسفند 1390
بازدید : 494
نویسنده : عباس يالقيز

 شاید شما این حرفی را که می‌خواهم بزنم باور نکنید و حتی مرا فردی خرافاتی و خیالاتی بنامید. اما من معتقدم در سرزمین ما یک صندلی منحوس و مرموز وجود دارد که اکثر صاحبانش را به فلاکت و بدبختی کشانده است. ذهنتان جای دوری نرود، منظورم یک صندلی جادویی نیست، بلکه منظور من صندلی نخست وزیری سابق و ریاست جمهوری فعلی است؛ مثلاً آن «هویدای» بیچاره سال‌ها به این صندلی نخست وزیری تکیه داده بود و برای «اعلا حضرت همایونی» خوش خدمتی می‌کرد، اما عاقبت به دست همان اعلا حضرت دستگیر شد و بعد از انقلاب هم در زندان به دست انقلابیون اعدام شد. نحسی این صندلی دامن «شاپور بختیار» را حتی در فرانسه نیز رها نکرد و وی در خانه‌ی خودش بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید.

این نحسی بعد از انقلاب هم ادامه داشت....



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: هويدا , بختيار , بازرگان , بني صدر , موسوي , هاشمي , خاتمي , احمدي نژاد ,
تاریخ : شنبه 13 اسفند 1390
بازدید : 553
نویسنده :

گوشم هر بار، زنگ می زند از شوق

                            نام تو را می برم!

                                                     شگفتا!

                                                                          گهگاه!

                                              بینم نامم از خاطر تو گذشته است!

                           ای که به یاد منی به یادت هستم...........




:: موضوعات مرتبط: فرهنگ و ادبیات , ,
تاریخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390
بازدید : 583
نویسنده : عباس يالقيز

 تابناك: علي مطهري نماينده اصولگراي مجلس هشتم، در پاسخ به مطلبي كه در یک روزنامه اصولگرا نوشته شده بود، پاسخي براي اين روزنامه ارسال كرد كه اين روزنامه متن كامل پاسخ وي را منتشر نكرد. در پي اين مساله هم مطهري جوابيه‌اش را براي سايت‌هاي خبري ارسال كرد و در توضيح آن نوشت: جوابيه زير ابتدا براي روزنامه كيهان ارسال گرديد ولي اين روزنامه حاضر نشد، بيش از 10 درصد آن را، آن هم گمشده در ميان توضيحات خود منتشر كند. خواهشمند است متن كامل و سانسور نشده پاسخ اينجانب به آقاي شريعتمداري در آن سايت محترم درج گردد. به گزارش سايت‌ها علي مطهري در جوابيه خود آورده است: آن‌گونه كه در شماره كيهان مورخ يكشنبه هفتم اسفند 90 آمده، نامه‌اي با امضاي «جمعي از جوانان اصلاح‌طلب» در فضاي اينترنتي منتشر شده و براي شما و همكاران اين پرسش را پيش آورده است كه «بايد ديد مراد اين جماعت از رادمردي و مروتي كه به آقاي علي مطهري نسبت مي‌دهند كدام است؟!»البته براي آنكه ذهن خوانندگان را براي جمله مذكور آماده فرماييد ابتدا نويسندگان نامه را همان «هتاكان به عاشورا و امام» دانسته‌ايد. اين تمهيدات و گذاشتن علامت «؟!» در مقابل پرسش مذكور، معنايي جز القاي همسويي، همدلي يا همراهي اينجانب با آنان به خوانندگان، آن هم در آستانه انتخابات ندارد، به ويژه آنكه قاعدتا اكثر خوانندگان شما مثل بنده از اصل اين نامه در سايت‌هاي فيلترشده اينترنتي بي‌خبر بودند. در ادامه اين متن، مطهري نوشته است: بديهي است كه تكليف گروه اندك هتاك نسبت به عاشورا و امام روشن بوده و عمل آنان شديدا محكوم است ولي مساوي دانستن هر اصلاح‌طلب با «هتاك به امام حسين‌(ع) و امام خميني» گرچه سود فراواني براي اهداف جنابعالي و كيهان دارد، عقلا و شرعا درست نيست و افراد بسياري را بي‌دليل از حول نظام پراكنده مي‌كند همچنانكه كرده است،....



:: موضوعات مرتبط: سياسي , ,
:: برچسب‌ها: علي مطهري , جوابيه , كيهان ,
تاریخ : چهار شنبه 10 اسفند 1390
بازدید : 521
نویسنده :

 

زن خوب ۳ تا خصلت باید داشته باشه :
الف) نجیب باشه : یعنی با جیب آدم کاری نداشته باشه !
ب) خانه دار باشه : یعنی از خودش خانه داشته باشه !
ج) مثل ماه باشه : یعنی شبا بیاد و صبحها بره خونه باباش

در دنیا جای كافی برای همه هست. پس به جای اینكه جای كسی را بگیری، سعی كن جای خودت را پیدا كنی!!

یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند! حرف ها چه کارها که نمی کنند .... !!!

تو سریال های ایرانی شب که میشه زن و شوهر شب اول عروسی دعواشون میشه و مرده میره رو کاناپه میخوابه،فرداشم زنه میره آزمایشگاه میگن بارداری!!!! ینی گرده افشانی کردن؟؟

زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
میگه: چون کندی سرعت دارین!
خیالم راحت شد، پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم! (̾●̮̮̃̾•̃̾)

مادر به پسر هفت سالش: پسرم بیا یکم ریاضی تمرین کنیم با جمع شروع میکنیم اگه دوست دخترت دو تا آبنبات و دو تا بستنی بده جوابت چیه؟ . . .
عاشقتم ، سمانه !

بعضی آدمـــا ؛ مثـل دیـــوارای تـازه رنــگ شـده هستن ....
نــباید بــهشون نـــزدیک بـشی ، چه بــرسه کـه بخــوای بهشــون تکــیه کـــنی

 



:: موضوعات مرتبط: طنز , ,

تعداد صفحات : 16


من بغض فرو خورده ی هزاران جوان بیکار ایرانی را فریاد خواهم کرد. اصل 28 قانون اساسی ـ هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای‌همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احرازمشاغل ایجاد نماید. اصل 29 قانون اساسی ـ برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی‌،بیکاری‌، پیری‌، از کارافتادگی‌، بی‌سرپرستی‌، در راه‌ماندگی‌، حوادث‌و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی‌به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی‌.

برای مشخص شدن آمار بیکاران لطفا وضعیت شغلی خود را در اینجا مشخص کنید:

RSS

Powered By
loxblog.Com