ورقهای سفید کاغذ
براي اين است كه قلم ندارم
براي حرف های یست كه نمیتوانم به زبان بياورم
دست لرزان بر روی كاغذ
براي اين نيست كه ترس در دل دارم
براي حرفهايی است كه در دل دارم
شروع نشدن شعر روي كاغذ
براي اين نيست كه طبع شعر ندارم
براي اين است كه عشقي در دل ندارم
نا گفتنیها را بايد نوشت روي كاغذ
ولي من سراسر غمم
نای نوشتن ندارم
سنگ شدن دل را نمیشود نوشت روي كاغذ
ولي من دلي سرشار از عشق داشتم
ورقهاي سفيد كاغذ براي اين نيست كه غم ندارم
براي اين است كه قلم ندارم
ترس من قلم را گرفت از من
ولي من كه ترسي در دل ندارم
ولي من كاغذي ندارم...
با تشكر از دوست ناشناسي كه اين شعر را برايم فرستاد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگ و ادبیات ,
,
:: برچسبها:
شعر ,
كاغذ ,
سفيد ,